ضرورت آموزش کارآفرینی در ایران
آموزش کارآفرینی
در چند دهه اخیر نوآوری و اختراع جایگاه ویژهای در پیشرفت و توسعه کشورها داشته و صاحبنظران اقتصادی آن را به عنوان موتور توسعه اقتصادی قلمداد کردهاند که با وجود ارزشمندی و پایانناپذیری، بسیار ارزان و در اختیار همگان است. جامعهای که پیشرفت خود را متکی به قوه تفکر و ابداع بداند موفقتر از جامعهای است که وابسته به منابع مادی و طبیعی است. برخی از کشورها به دلیل وجود نداشتن منابع مادی و طبیعی، به نیروی ابتکار و خلاقیت و به عبارتی کارآفرینی روآورده و طی چند دهه خود را در گروه کشورهای پیشرو قرار دادهاند. به ویژه در عصر داناییمحور کنونی که تلفیق اندیشه و ابتکار همراه با تکنولوژیهای پیشرفته موجب ابداعات بینظیری میشود، توجه به افراد کارآفرین بیش از پیش حائز اهمیت و مورد توجه مدیران قرار گرفته است و این سوال را در ذهن تداعی میکند که کارآفرینان زاده میشوند یا پرورش مییابند؟ این سؤال و سؤالات مشابه موجب بحث و تبادلنظر و تحقیق و پژوهش بیشتر صاحبنظران این حوزه شد.
تجربه کشورهای مختلف نظیر هند، کره جنوبی، ژاپن، مالزی و... در زمینه آموزش و ترویج روحیه و فعالیت کارآفرینی موید این نظریه است که کارآفرینی قابل آموزش است و میتوان روحیه کارآفرینی را از دوره کودکی و در همه سنین بین افراد جامعه تشویق و ترویج کرد. سازمان بینالمللی کار نیز براساس مطالعات گسترده خود گزارش میدهد که آموزشهای کارآفرینی بر میزان رشد، اشتغال و سودآوری بنگاههای کوچک تأثیر جدی داشته است و این آموزشها موجب بهبود عملکرد کاری آموزشدیدگان شده است.
نتایج تحقیقات «دیوید برج» در سال 1979 در خصوص روند اشتغالزایی و استخدام در ایالات متحده آمریکا طی سالهای 1976-1969 نشان میدهد که 81 درصد مشاغل جدید توسط شرکتهای کوچک (با حداکثر 100 کارمند) ایجاد شده است که سهم بیشتری در رشد اقتصادی این کشور داشتهاند. همچنین عدم کارآیی نظام اداری در دهه 70 همراه با اخراج کارکنان از شرکتهای بزرگ و چندملیتی، ضرورت کارآفرینی را بیش از پیش کرده تا جایی که طی دو دهه اخیر سرعت تلاش برای القای کارآفرینی در شرکتهای بزرگ و آموزش کارآفرینان و توسعه کارآفرینی به وضوح مشاهده میشود.
میتوان گفت که آموزش کارآفرینی نه تنها بر شرکتکنندگان و آموزشدیدگان تأثیرگذار است، بلکه علاوه بر آن به طرق مختلف به رشد و پیشرفت فرهنگ کارآفرینی در جامعه اثرات مثبت و مستقیمی برجا میگذارد.
اهداف آموزش کارآفرینی
یکی از مهمترین و مقدمترین عوامل در طراحی و اجرای یک دوره آموزشی، توجه به اهداف آن است. در تدوین اهداف یک دوره آموزش کارآفرینی نیز ابتدا باید هدف از برگزاری آن را مشخص کرد. دورههای آموزش کارآفرینی نیز همانند تمام دورههای آموزشی براساس اهداف متفاوتی طراحی میشوند. با وجود این، در مجموع فارغ از اهداف ویژه خود سه تغییر اساسی در فراگیران ایجاد میکند این سه تغییر شامل تغییر در دانش و معلومات و اطلاعات، تغییر در نگرش و بینش و طرز تلقی افراد نسبت به موضوعات و مسایل ویژه و در نهایت تغییر در مهارتها و تواناییهای عملی افراد است. با گسترش حیطه فعالیتهای آموزشی در حوزه کارآفرینی نیز میتوان اهداف دورههای آموزشی در این زمینه را به شرح زیر طبقهبندی کرد:
- دورههای آموزشی با هدف آگاه کردن و ترویج فرهنگ و روحیه کارآفرینی بین تمام اقشار جامعه. این دورهها با تأثیر در بینش افراد نسبت به کارآفرینی به عنوان یک انتخاب شغلی و معرفی کارآفرینان موفق و نحوه دستیابی آنان به این توفیقات، گروههای مختلف اعم از جوانان، اقلیتها، بیکاران، بازنشستگان و... را نسبت به این امر حساس و با انگیزه میکنند تا تمایل به کارآفرین شدن در آنان افزایش یابد و ایدههای نو را تا دستیابی به کمال و نتیجه دنبال کنند.
- برنامههای آموزشی ویژه برای کارآفرینان بالقوه که به افراد آموزشهایی از قبیل، خلاقیت، توانایی شناخت و استفاده صحیح از فرصتها، تمایل به مخاطرهپذیری، استقلال و تعهد نسبت به کار، تمایل به حل مشکلات، بهبود انگیزش و تمایلات فردی برای کارآفرین شدن را ارایه میدهند و با الهام بخشیدن به آنان راه دستیابی به موفقیت را روشن میکند.
- دورههایی برای کارآفرینان بالفعل که آنان را راهنمایی میکند که چگونه فعالیت خود را برای رشد بقای شرکتشان بهبود بخشند و با ارایه آموزشهای لازم در زمینه مدیریت نوآور و کارآفرین در شرکت، شیوههای بازاریابی، تحلیل امکان سنجی، حسابداری، مالیات، قوانین و مقررات شرکتهای نوپا، طراحی و توسعه تولیدات و... کارآفرینان را آماده میکند که فعالیتهای خود را گسترش داده یا بهبود بخشند.
- برنامه پشتیبانی و حمایت همهجانبه از کارآفرینان اعم از حمایتهای مالی و مادی مانند معرفی بانکهای دولتی و خصوصی و شیوههای مشارکت مالی سرمایهداران در پروژههای جدید خطرپذیر، حمایتهای علمی و فنی همچون معرفی اساتید و صاحبنظران دانشگاه و صنعت در حوزه موردنظر به کارآفرین، حمایتهای فرهنگی و معنوی که اغلب دولتها انجام میدهند در زمینه مسایلی همچون صدور پروانه، حذف مقررات زائد، تسهیلات مالیاتی و... .
و معرفی شبکههای ارتباطی و اطلاعاتی به عنوان زیرساخت فعالیتهای اقتصادی نوین به کارآفرینان.
سطوح مختلف دورههای آموزش کارآفرینی
با توجه به اینکه هر یک از برنامههای آموزش کارآفرینی با هدف خاص برای گروه ویژهای طراحی میشود و شرکتکنندگان در دورههای مختلف نیازهای دانشی، بینشی و مهارتی متفاوتی دارند، بهطور قطع دوره آموزشی خاصی برای افراد و گروههای مختلف از بعد تخصصی و علمی موردنیاز است تا اهداف طراحی شده در شرکتکنندگان این دورهها تحقق یابد. از این رو دورههای آموزشی را میتوان در دو سطح «عمومی» و «تخصصی» طبقهبندی کرد:
- دورههای عمومی: به طور عام برای تمام شرکتهای تولیدی و خدماتی ارایه میشود و به آموزش مجموعهای از دورهها در عرصه کارآفرینی به شرح زیر میپردازد:
- ارایه مقالات و سخنرانیها و مطالب متنوع توسط اساتید، صنعتگران و کارآفرینان موفق .
- ارایه دانش و مهارت لازم برای تأسیس شرکت (شامل جنبههای قانونی،
مالیاتی، سرمایهگذاری، انتخاب سیاستها و استراتژیهای مناسب و...) و
حتی جستوجوی یک اندیشه جدید به عنوان یک پروژه در ذهن شرکتکنندگان.
- انجام پروژههای عملی برای ارایه طرحهای مخاطرهآمیز و توسعه و تکمیل آن براساس اطلاعات کسب شده در دوره قبل (طراحی سناریویی واضح برای راهاندازی شرکت).
- ارایه آموزشهای مدیریتی و مشاورهای برای شرکتهای نوپا و روبه رشد در زمینههای مختلف تخصصی (مانند بازاریابی، امور مالی و...) یا برحسب نوع کار (نظیر امور تولید، خدمات و...).
- تلفیق مفهوم مدیریت و فعالیتهای کارآفرینانه با یکدیگر. به عبارتی ایجاد مهارت و توانایی مدیریت، فعالیتهای مخاطرهپذیر و بدیع.
دورههای تخصصی که مبتنی بر انجام وظایف و فعالیتهای خاص در حوزه کارآفرینی است و در سه دسته قابل تفکیک است:
- ارایه آموزش در زمینه ایدهسازی و نوآوری و خلاقیت و تحلیل امکانسنجی برای توسعه مفهوم کارآفرینی جهت تولید محصول و خدمات جدید.
- آموزش تخصصی برای آشنایی شرکتکنندگان با شیوههای مدیریت صحیح کارآفرینی اعم از مستقل و سازمانی که چگونه با حمایت و پشتیبانی و تشویق میتوان محصول و خدمات جدید را به تکامل رساند و حیطه فعالیت را گستردهتر کرد.
- تأکید بر آموزشهای تخصصی کاربردی همراه با دیدگاههای کارآفرینی نظیر چگونگی تأمین منابع مالی، استراتژیهای بازاریابی، حسابداری و مالیاتبندی و...
آموزش کارآفرینی در ایران
براساس برنامه سوم توسعه ، طرحی با عنوان طرح توسعه کارآفرینی در دانشگاههای کشور که به اختصار «کاراد» نام گرفت. تدوین و اجرای آن با نظر سازمان مدیریت و وزارت علوم در دوازده دانشگاه کشور شروع و مسؤولیت پیگیری اجرا و امور ستادی آن از سوی وزارت علوم در اواخر سال 1379 به سازمان سنجش واگذار شد. این امر به منظور ترویج کارآفرینی و در راستای پیشگام شدن نظام دانشگاهی در امر کارآفرینی برنامهریزی ابلاغ شد. طرح کاراد به منظور ترویج، پژوهش و آموزش کارآفرینان کشور و تحقق اهداف زیر در حال اجرا است:
ترویج فرهنگ کارآفرینی و ارتقای شناخت جامعه دانشگاهی به ویژه دانشجویان نسبت به کارآفرینی و کارآفرینان و نقش آنها در رونق اقتصادی ، ایجاد اشتغال و رفاه.
ترغیب و جلب جامعه دانشگاهی به دوره های آموزشی کارآفرینی.
گسترش تحقیقات در خصوص کارآفرینان، پروژههای کارآفرینی، محیط و فضای کارآفرینان و سایر زمینههای مرتبط با توجه به شرایط و مقتضیات ایران.
صدور بخشنامههایی به تمام دانشگاههای کشور برای ارایه واحدهای درسی مربوط به کارآفرینی.
همچنین به منظور دستیابی به اهداف تعیین شده، برنامههایی به شرح زیر است:
برنامهریزی محتوای آموزشی، تربیت استادان، آموزش کارآفرینی، ارایه آموزشهای کارآفرینی در غالب برگزاری کلاسها و برگزاری جشنواره کارآفرینی.
شناسایی، انتخاب کارآفرینان برگزیده سال و برگزاری جشنواره کارآفرینی.
انتقال دانش و دستاوردهای تحقیقاتی مرتبط با کارآفرینی از خارج به داخل کشور.
بسترسازی و حمایت های مالی، اطلاعاتی مناسب در جهت راهاندازی فعالیتهای کارآفرینی.
کمک به ایجاد مراکز رشد ( انکوباتورها) در دانشگاههای کشور.
نتایج برنامه سال 2008 دیدهبان جهانی کارآفرینی
GEM
در ایران نیز نشان داده است که کارآفرینان بالقوه ایرانی بیش از
کارآفرینان سایر اقتصادهای عضو پیش از راهاندازی کسب و کار به
پشتیبانی و حمایت سیستم آموزشی نیازدارند. البته 2/3 درصد کارآفرینان
بالقوه ایرانی اعلام کردهاند که به اندازه کافی سیستم آموزشی موجود در
راهاندازی به آنها کمک کرده است که این امر بالاتر از میانگین
اقتصادهای مبتنی بر عوامل تولید است. همچنین این بررسی نشان داده است
که ایرانیها با وجود برخورداری از قابلیتهای کارآفرینانه (60درصد)
قادر به تشخیص فرصتهای کارآفرینانه نیستند. برای حل این معضل میتوان
از طریق آموزش «تشخیص فرصتهای کارآفرینانه» و تقویت هوشیاری
کارآفرینانه بهویژه نرخ کارآفرینی فرصتگرا را در ایران ارتقای داد.
همچنین که کسانی که آموزش کارآفرینی را به صورت داوطلبانه دریافت
میکنند، نسبت به کسانی که آموزش اجباری دریافت میکنند فرصتهای
کارآفرینانه را به خوبی شناسایی کرده و انگیزه کارآفرینانه بیشتری
دارند. اما کسانی که آموزشی در رابطه با کارآفرینی دریافت نمیکنند از
وجود فرصتهای کارآفرینانه غافل بوده، بنابراین قصد کارآفرینانه کمتری
هم دارند.
سرانجام میتوان نتیجه گرفت افرادی که آموزش داوطلبانه کارآفرینی دریافت میکنند در مقایسه با کسانی که آموزش اجباری کارآفرینی دریافت میکنند یا اصولا هیچ آموزشی در این زمینه نداشتهاند بیشتر درگیر راهاندازی یک کسب و کار جدید می شوند. از این رو تمام فعالیتهای کارآفرینانه مردم، تقویت درک و شناخت فرصتهای کارآفرینانه، افزایش دانش و ارتقای توانمندیهای کارآفرینی افراد (کارآفرینان بالقوه) از این طریق انجام میگیرد.
جمعبندی
با توجه به نقش و جایگاه مهمی که کارآفرینی و کارآفرینان در جریان رشد و توسعه کشورها ایفا میکنند، دولتها سعی میکنند تعداد بیشماری از افرادی که واجد خصوصیات کارآفرینی هستند به سمت آموزشهای کارآفرینی سوق دهند. از آنجایی که کارآفرینان در تشخیص فرصتها و موقعیتها، مهارتهای ویژهای دارند پیشگامان واقعی تغییر، توسعه و تحول در جامعه محسوب می شوند. براساس این، آنها موتور محرکه توسعه اقتصادی و اجتماعی در هر جامعهای محسوب میشوند. فرآیند کارآفرینی. پیامدها و اثرات زیادی در جامعه به دنبال خواهد داشت که ایجاد اشتغال و رفع بحرا ن بیکاری یکی از این تأثیرات خواهد بود. این فرآیند زمانی اهمیت دو چندان مییابد که بتواند منجر به توانمندسازی افرادی شود که در فقر و محرومیت اقتصادی به سر برده و ناچارند که در چرخههای حمایتی سازمانها و ارگانهای حمایتی قرار گیرند. دولتها میتوانند از طریق ارایه آموزش های کارآفرینی مطابق با شرایط فردی و اجتماعی این افراد گامی مؤثر در استقلال آنها از سویی و از سوی دیگر گسترش فرصتهای برابر اقتصادی، اجتماعی و توزیع عادلانه ثروت در جامعه بردارند. بنابراین با توجه به وجود از افراد فقیر دارای توان کار تحت پوشش نهادهای حمایتی نظیر کمیته امداد امام خمینی (ره) و سازمان بهزیستی، وهمچنین الزام دولت به توانمندسازی و خروج 10 درصدی افراد قابل بازتوان از چرخه حمایت، لزوم توجه به این بخش از جامعه ضرورری به نظر می رسد و از آنجا که یکی از اساسیترین مراحل توانمندسازی و کارآفرینی، آموزش در این خصوص است؛ توجه به فرآیند آموزش منسجم توانمندسازی و کارآفرینی در نهادهای حمایتی از جمله نهادهای حمایتی کشور بیش از پیش اهمیت پیدا میکند.
پیشنهادها:
- برنامههای آموزش کارآفرینی در مراکز آموزشی باید سازماندهی شده و هدفمند باشد.
- در خصوص افراد تحت پوشش نهادهای حمایتی کشور ، به خصوص زنان سرپرست خانوار که بهطور عمده هم از حیث مادی و هم از حیث روانی و عاطفی دارای مشکل بوده و اکثر آنان از نظر سطح تحصیلات، بیسواد یا کمسواد هستند، ارایه آموزشهای عمومی و تخصصی کارآفرینی باید براساس شرایط آنان (نظیر سطح تحصیلات و ... افراد تحت پوشش) ارایه شوند.
- بهتر آن است برای جذب افراد در کلاسها فراخوان به عمل آید تا شرکت افراد به صورت اجباری نباشد.
- استفاده از توان بخش خصوصی و NGOs که میتواند گام بلندی در راستای ارایه آموزشهای مؤثر کارآفرینی به افراد باشد.
- در آموزش کارآفرینی در نهادهای حمایتی کشور حتیالمقدور از مدرسانی که به شرایط جامعه هدف واقف هستند؛ بهرهگیری شود
- محتواهای آموزشی براساس نیاز بازار و متناسب با شرایط جامعه هدف ارایه شود.
- ترتیبی اتخاذ شود که افراد طی دوره کارورزی با شرایط واقعی جامعه در ارتباط قرار گیرند و در صورت نیاز برای کارفرمایان سیاستهای تشویقی در نظر گرفته شود.
ممنون از وبلاگتون